پسري عاشق دختري شده بود
ولی دختر هميشه به او جواب رد ميداد!
يک شب پسر تصميم گرفت عشق خودش را به دختر ثابت کند
به دختر گفت:
يا مال من باش يا خودکشي ميکنم!...
دختر سر حرفش بود و باز هم جواب منفی داد ...
پسر بعد از شنيدن جواب منفي به خودش

بنزين تزريق کرد و تا چند هفته به کما رفت.
بعد از مدتها بهوش آمد و در همان لحظات اولیه پس از به هوش آمدن
دختر را بالاي سرش ديد که به ملاقاتش آمده بود
اما.......
عشق آن پسر به نفرت تبديل شده بود
چاقوي جراحي را برداشت تا دختر را بکشد
در راهروی بيمارستان دنبال دختر ميدويد

بقیه داستان ادامه مطلب...




ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:داستان عاشقانه , طنز, | 20:24 | نویسنده : zohreh4 |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد